نفس یا علی گفتیم وعشق آغاز شد |
|||
یک شنبه 3 دی 1398برچسب:, :: 1:36 :: نويسنده : مهدی
نظرات شما عزیزان:
سلااااام داداشی لینکت کردم
![]() وب شماهم جالب بووووووود ![]() ![]()
تقصیر برگها نیست،
آدمها همینند......... نفس که میدهی، لهت میکنند....
سلام نفسم...
شب یلداتو کپی کردم... بووووووووووووووووووووس چشمک... ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت …
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کم نداشت … دل از خدا برید و در زمین نشست … چند بار عاشق شد و دلش شکست … به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود … یادش آمد یک روز دل خدارا شکسته بود دادا کجایی؟ نمیای... ![]()
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |